یغمای بهاری
عنوان:
یغمای بهاری
کد کالا:
از متن کتاب
-اصل حرف رو بی پس و پیش بگو عمو، حاشیه رفتن تو کار پسر هدایت خان نیست.
هاشم با شنیدن نام برادر بزرگش و زمینهایی که از دستش رفته بود، دندان روی دندان سایید و گفت:
-زنت رو بفرست بره دیارش و یه زن اهل بگیر تا صدا و حرف مردم بخوابه، اینم مخلص حرفام، بیحاشیه.
روبهروی برادرزادهی ارشدش ایستاد و چشم در چشمش گفت:
-بد میتازی پسر، اسبت یه جا نفسش میبُره!...
آرش سکوت کرد، هاشم با همان ناراحتی مضاعف از عمارت خارج شد و رفت.
مشت آرش روی دیوار نشست و نفس در سینهاش حبس شد.
-چه کردی با من و خودت...
زمزمههای پر اخم و غمش، جز به گوش خدا نمیرسید.
هنوز حرفها مانده بود، هنوز نمک نشستن به زخمها مانده بود.
نویسنده:ويراستار:شابک:9789641932901
نوبت چاپ:دوم
ناشر:علی
قطع کتاب:رقعی
نوع جلد:شمیز
تعداد صفحه:950
تیراژ:500